(:
چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی
که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی
که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب

ولی هر وقت کارم داره میشم دختره گلش
گفتم باشه برای بعد ک دوباره گفت...منم اعصابم خورد شد و تو یه اقدام سریع اتو رو گرفتم سمتش و گفتم میگم بعد انجام میدم..مامانم دو متر پرید هوا
قیافش خیلی دیدنی شده بود
...این بچه برای ادم حواس نمیزاره


منم که دیدم دیگه اوضاع قرمزه رفتم اون کارو انجام دادم

)توی میسر برگشت دانشگاه معمولا هندزفری تو گوشمه ولی بعضی اوقات ک نزاشتم صداهاشونو میشنوم.مثلا پسره داشت برای دوستش تعریف میکرد میگفت خیلی ادم خوبیه اصلا از اون ادماس که تو دلش هیچی نیس.دوستش گفت:اخه تو مغزشم هیچی نیست😂
...............................................
وای خدا منو از زمین محو کن انقدر سوتی ندم

.همینطوری بخوام پیش برم ابرو حیثت برام نمی مونه تو دانشگاه.میخواستم برم سر کلاس.کلاسم طبقه سوم بود.منم سرم تو گوشی بود و داشتم از پله ها بالا میرفتم.که دیدم چندتا پسر دختر رو پله ها نشسته بودن.منم همیطوری ک سرم تو گوشی بود داشتم از کنارشون رد میشدم که یهو دیدم یکی از پسرا یه نگاه به من کرد یه نگاه به پشتش....رفتم بالاتر که یهو دیدم بالا پشت بومه.وای خدا ابروم رفت.منم با لبخند ملیح محل حادثه رو ترک کردم


نام تو مرا همیشه مست میکند
بهتر از شراب
بهتر از تمام شعرهای ناب
#فریدون مشیری
این خاطره رو فکر کنم قبلا تو رمانم نوشته بودم.اما به اصرار دختر خالم یه بارم تو وب می نویسم😊صدیقه یکی از دوستای صمیمیم بود ک نمی دونم سره چی اما قهر کردیم.درست موقع امتحانا.امتحانا تموم شد و ما هم ارتباطمون قطع شد.ولی دیدم طاقت دوری ازشو ندارم و خیلی دوسش دارم.به خاطر همین بهش پیام دادم ک بیا اشتی کنیم😊اونم قبول کرد😊تابستون بود.قرار گذاشتیم ک بریم بیرون.بعد از مدتها دیدمش و بعد از کلی بغل کردن هم تصمیم گرفتیم بریم شهربازی.میخواستیم یکی از وسیله ها رو سوار شیم.من رفتم بلیط بگیرم.دوتا بلیط گرفتم.بلیطش از اونایی بود ک شبیه شارژه.شارژایی ک از عابر بانک میگیری.منم قبلش یه شارژ گرفته بودم و تو کیفم گذاشتم.خلاصه پول بلیطا رو حساب کردم و رفتیم که سوار شیم.مسئول اون وسیله یه پسر جوون بود.بهش که رسیدم.کیفمو باز کردم و بلیط رو بهش دادم.گفت این چیه؟گفتم بلیطه.گفت میگم این چیه؟منم گفتم وا بلیطه دیگه.دوباره گفت:این چیه؟جاش بود یه پسی بهش بزنم که انقدر منو وادار نکنه یه حرفو دوبار بزنم.یاد این پیام بازرگانیه افتادم که پیرمرده هی میپرسه اون چیه؟و پسرش میگه گنجیشکه😑😂وقتی برای بار سوم پرسید.گفتم مگه بلیط نمی خوای اینم بلیطه دیگه😡😑یهو صدیقه گفت ؛من هر دوتابلیط رو دادم.وا پس این چی بودمن داشتم میدادم به پسره؟😂😂😂یه نگاه کردم دیدم شارژه😂😂استغفرالله تو روز روشن داشتم به پسر مردم شارژ میدادم.😂منم برای اینکه گندی ک زدم رو جمع و جورش کنم نیشمو باز کردم و گفتم عه این شارژه😁.خب زودتر میگفتی دیگه بلیط رو دادی بهش و تو دلم داشتم فاتحه صدیقه رو میخوندم ک منو جلوی این پسره چی شده ضایع کرد و محبور شدم چندبار بهش توضیح بدم ک اقا این بلیطه😂در حالی ک بلیط نبود😂ای بابا ابرو حیثیت برای ادم نمیزارن😁😂
--------------------------------------------
داشتم برای مامانم تعریف میکردم:امروز یه دختره بیرون دانشگاه همچین داشت با ژست سیگار میکشید. ادم دلش میخواست از وسط نصفش کنه.ایششش...داداشم چشاشو درشت کرد و با یه حالت بامزه ای به من نگاه کرد....این همه خشونت از من بعیده😁😇بچه تعجب کرد😊
++++++++++++++++++++
پ.ن:تنها مسیر از استاد پناهیان رو دانلود کرده بودم و داشتم میخوندم.که دوتا از مطلباش خیلی برام جالب و تازه بود.یکی اینکه هر چهل روز یک بار بلائی سر مومن نازل میشه ک یا به خودش میرسه یا فرزندش یا مالش و اگه به هیچ کدوم از ایناها نرسه .غم و غصه ای احساس میکنه که نمی دونه از کجاست....مطلب دومم این بود:(الهجران عقوبه العشق)یعنی عاشق هر چیزی در دنیا بشید،دچار هجران و دوری از اون میشید.(:
و گفتم بگیر دیگه شارژو.اونم گفت باشه بزار رو میزم.من همیشه میدونستم این بشر قلب مهربونی داره.عشقه
اصلا کی گفته من حوصلشو ندارم؟

اینجاس ک میگن در ناامیدی بسی امید است.در باقاله قاتوق یکمی شوید است
یاد یه چیزی افتادم.یه بار داشتم این ضرب المثل رو برای داداشم میخوندم اشتباهی گفتم در ناامیدی بسی شوید است🙉🙈😳تا فهمیدم چی گفتم خواستم فوری درستش کنم ک مچمو گرفت😭سری به نشونه تاسف تکون داد و گفت دانشجو هم هستی حتما😑چه ربطی داره اخه😑😊